روزهای باز گاو شیری چیست؟
روزهای باز گاو شیری یکی از عوامل مؤثر بر تولیدمثل گاوها می باشد. روزهای باز گاو شیری عبارت است از تعداد روزها از زمان زایش تا ایجاد آبستنی مجدد که برای یک دوره شیردهی ایده آل 90 روزه در نظر گرفته می شود.
عملکرد تولیدمثلی گاوهای شیری جنبه های بسیاری دارد و حاصل اثرات متقابل و پیچیده تغذیه، ژنتیک و همچنین تحت تأثیر عملکردهای مدیریتی و دیگر عوامل محیطی می باشد. این عملکرد اغلب به عملکرد قبلی دام وابسته بوده و می تواند با سن گاو تغییر کند. کاهش عملکرد تولیدمثلی گاوهای شیری به صورت گسترده در مطالعات مختلفی در جهان گزارش شده است.
تحقیقات اخیر نشان می دهد که تنوع ژنتیکی معنی داری در باروری گاوهای ماده وجود دارد. تحقیقات گسترده در این زمینه از وجود یک همبستگی منفی بین تولید شیر و باروری حکایت می کند. بایستی توجه داشت که عوامل مختلفی بر روزهای باز گاو شیری تأثیر می گذارند. در این مقاله سعی می شود به عوامل تغذیه ای مؤثر بر روزهای باز گاو شیری پرداخته شود.
اثرات تغذیه بر تولید مثل گاو شیری (به خصوص روزهای باز گاو شیری)
تغذیه قبل و پس از زایش، به ویژه زمانی که تولید شیر گاوهای شیری افزایش می یابد، می تواند عملکرد تولیدمثلی و به دنبال آن سودبخشی گله را تحت تأثیر قرار دهد. به طور کلی، افزایش نیازهای متابولیکی گاوهای پرتولید به همراه نیازهای تولیدمثلی و سلامت، اثر متقابل بین تغذیه و تولیدمثل (خصوصاً بعد از زایمان) را به یک موضوع مهم در صنعت گاو شیری تبدیل کرده است. تحقیقات اخیر، نقش تغذیه در تولیدمثل گاو شیری را تأیید کرده اند و در بیشتر موارد کمبودهای غذایی شدید به بروز مشکلات و بیماری های تولیدمثلی منجر شده است. همچنین، مکانیسم تغذیه ای که بر روی عملکرد تولیدمثلی تأثیرگذار است، بسیار پیچیده بوده و به طور واضح قابل تشخیص نیست. با این وجود، نقش عوامل تغذیه ای مانند پروتئین و یا موازنه انرژی و مکانیسم عملکردشان بر تولیدمثل، در سال های اخیر، بیشتر شناخته شده است.
مؤلفه های تغذیه ای می توانند موجب مهار چرخه تخمدانی شوند، اما به طور کلی، تا زمانی که چرخه های تخمدانی طبیعی باشند، تأثیری بر چگونگی بروز فحلی ندارند. در بسیاری از موارد، موازنه صحیح انرژی بر از سرگیری چرخه های تخمدانی پس از زایش تأثیر به سزایی دارد، به گونه ای که موازنه منفی انرژی بروز فحلی گاو پس از زایش را به تأخیر می اندازد.
در اینجا به بررسی عوامل تغذیه ای مؤثر بر روزهای باز گاو شیری اشاره می شود:
انرژی جیره و رابطه آن با روزهای باز گاو شیری
انرژی جیره یکی از عوامل مهم مؤثر بر بازده تولیدمثلی است. دریافت ناکافی انرژی در تلیسه ها و گاوهای شیرده بالغ در اوایل شیردهی، بازده باروری را کاهش می دهد. از طرفی، دریافت بیش از حد انرژی در اواخر دوره شیردهی یا در دوره خشکی می تواند سبب چاقی و کاهش بازده تولیدمثلی گاوها در دوره بعد شود. اکثراً گاوهای پرتولید، به دلیل اینکه نمی توانند خوراک دام کافی برای تأمین نیازهای خود در دوره شیردهی دریافت کنند، در موازنه منفی انرژی قرار می گیرند. بدین ترتیب، انرژی موجود در بافت های بدن (چربی ها) فراخوان می شود و کاهش وزن رخ می دهد. عوامل وابسته به این موازنه منفی انرژی از دلایل شکست در باروری محسوب می شوند. بازگشت به چرخه فحلی به موازنه منفی انرژی در سه هفته اول شیردهی بستگی دارد. هرچه موازنه منفی انرژی بیشتر باشد، فاصله تا اولین تخمک گذاری طولانی تر می شود. کمبود انرژی نیز به بالاتر رفتن میزان فحلی خاموش منجر می شود.
توجه به نمره وضعیت بدنی نیز نقش مؤثری در تشخیص میزان آبستنی گاو دارد (چاق=5، لاغر=1)، به طوری که دام هایی که نمره وضعیت بدنشان کمی بیش از یک است فاصله گوساله زایی طولانی تر و میزان آبستنی کمتری دارند. از طرف دیگر دریافت بیش از حد انرژی نیز گاوها را به سمت چاق شدن و کاهش بازده تولیدمثلی سوق می دهد، به طوری که در این گاوها جفت ماندگی به میزان نسبتاً زیادی دیده می شود و همچنین کیست های تخمدانی نیز در آنها به چشم می خورد که تمام اینها عوامل کاهش بازده باروری هستند.
پروتئین جیره و رابطه آن با روزهای باز گاو شیری
خوراک دام حاوی پروتئین بالا، در کل، طعم بهتری داشته و مصرف خوراک را افزایش می دهد، در اغلب مزارع پرورش دهنده گاو شیری، پروتئین بیشتر از حد نیاز به دام ها خورانده می شود. این جیره های غذایی حاوی مقادیر بالای پروتئین می توانند بازده تولیدمثلی را کاهش دهند. در بیشتر مطالعات، افزایش پروتئین خام جیره، دلیل افزایش زمان تا اولین تخمک گذاری بعد از زایمان و افزایش تعداد تلقیح ها به ازاء هر آبستنی و یا تعداد روزهای باز گاو شیری محسوب می شود. با این وجود، برخی دیگر از تحقیقات، اثرات زیان آور سطوح بالای پروتئین مورد استفاده در خوراک دام به جای کل پروتئین خام جیره می تواند دلیل تناقض های مشاهده شده در مطالعات و تحقیقات مختلف باشد. برخی از محققین معتقدند که افزایش پروتئین خام جیره، لزوماً با میزان آبستنی ارتباط نخواهد داشت. علاوه بر آن، کل پروتئین خام جیره، تأثیر متقابل بین تولیدمثل و پروتئین مصرفی را به طور کافی شرح نمی دهد. به طور کلی مواد پروتئینی در بخش های تجزیه پذیر پروتئین هایشان متفاوتند. به عنوان مثال دو جیره حاوی 18 درصد پروتئین ممکن است در میزان پروتئین قابل تجزیه و غیر قابل تجزیه در شکمبه متفاوت باشند. عدم تعادل در منبع و نیاز دام به پروتئین قابل تجزیه و غیرقابل تجزیه در شکمبه، هر یک ممکن است تولیدمثل را تحت تأثیر قرار دهد.
به دلیل تشابه تغییرات هورمونی در گاوهای تغذیه شده با جیره های حاوی پروتئین خام بالا، با آنچه که در گاوها در اثر کمبود انرژی اتفاق می افتد، بسیاری از این اثرات متقابل از عامل انرژی (و نه اسیدهای آمینه یا محصولات فرعی نیتروژنی ناشی از متابولیسم شکمبه) نشأت می گیرد. جیره های حاوی مقادیر بالای پروتئین یا جیره های حاوی مقادیر بیش از اندازه پروتئین قابل تجزیه، می توانند موازنه منفی انرژی را با افزایش تولید شیر شدت دهند.
به طور کلی تأثیر پروتئین جیره خوراک دام بر باروری گاو بسیار پیچیده به نظر می رسد، عوامل مختلفی مانند سن، انرژی، پروتئین غیرقابل تجزیه در شکمبه و سلامتی رحم ممکن است واکنش به تغییرات پروتئین مصرفی را تحت تأثیر قرار دهند. به منظور کاهش زیانهای اقتصادی ناشی از تغذیه غیرمؤثر و بیش از اندازه پروتئین بر تولید و تولیدمثل، جیره های خوراک دام باید بر اساس تأمین مقادیر مناسبی از پروتئین قابل تجزیه و غیرقابل تجزیه در شکمبه تنظیم شوند. به عنوان مثال، برای گاوهای پرتولید و گاوهایی که در ابتدای شیردهی هستند، 35 درصد از پروتئین خام باید به صورت پروتئین غیرقابل تجزیه در شکمبه باشند. پس، جایگزین کردن برخی از منابع پروتئین عبوری، خصوصاً در جیره هایی که بر پایه یونجه (زیرا پروتئین یونجه بسیار تجزیه پذیر است) تنظیم می شوند، ضروری است.
کمبود پروتئین در گاوهای شیری به فحلی خاموش و کاهش آبستنی منجر می شود، به گونه ای که در تولید شیر و مصرف غذا نیز کاهش مشاهده می شود. اگر پروتئین به جیره خوراک دام اضافه شود، افزایش تولید شیر را می توان بعد از 2 تا 3 روز مشاهده کرد و البته تلیسه ها در مقایسه با گاوهای بالغ و چند شکم زائیده نسبت به کمبود پروتئین حساس تر هستند. تلیسه هایی که با کمبود شدید پروتئین مواجه می شوند، رشد اسکلت آنها به خصوص در بخش لگن کاهش می یابد. این تلیسه ها سیکل فحلی را دیر شروع می کنند و در زایمان نیز با مشکل مواجه می شوند و ممکن است از نظر شیرواری نیز تحت تأثیر قرار گیرند و شیر قابل توجهی تولید نکنند. افراط در پروتئین جیره (بیشتر از cp – 17 درصد) به کاهش درصد آبستنی و افزایش دفعات تلقیح به ازای هر آبستنی و روزهای باز گاو شیری منجر می شود. البته تحقیقات یک نتیجه واحد را نشان نداده اند و ممکن است به مقدار و نوع پروتئین ها و میزان انرژی جیره خوراک دام (و نه مقدار پروتئین خام) بستگی داشته باشد. وقتی مقدار زیادی از پروتئین قابل تجزیه شکمبه ای به حیوان داده شود یا حیوان انرژی کمی دریافت کند، آمونیاک به سیستم پروتئین میکروبی ملحق نشده و به داخل خون جذب می شود و به این ترتیب این میزان زیاد آمونیاک و اوره در خون ممکن است به کاهش باروری گاو منجر شود. در بعضی از تحقیقات نشان داده شده است که نیتروژن اوره ای خون (Bun) بیشتر از mL100/mg200 احتمال آبستنی را کاهش می دهد.
مواد معدنی جیره و رابطه آن با روزهای باز گاو شیری
کمبود یا موازنه نبودن مواد معدنی جیره خوراک دام از عوامل تغذیه ای کاهش بازده تولیدمثلی هستند. واضح است که میزان کافی از این مواد باید از طریق جیره ارائه شود ولی به طور کلی در مورد حداقل آستانه آنها اختلاف نظر وجود دارد. مسلماً زیاده روی در آنها نیز مضر است.
فسفر: این عنصر بیشترین پیوند را با کاهش بازده تولیدمثلی دارد. تخمدان های غیرفعال، بلوغ جنسی دیر رس و پائین بودن درصد آبستنی، نتیجه کمبود فسفر می باشند.
کلسیم: بیشتر مطالعات در مورد کلسیم و اثر آن بر تولیدمثل به نسبت کلسیم و فسفر مربوط می باشد. نسبت های 1 به 1.5 و 1 به 2.5 اثری در کاهش باروری گاو نداشته است. با این حال، باید توجه کرد که مقدار مصرف هر یک از اینها توسط گاو اهمیت زیادی دارد. برای گاوهای شیری باید همیشه میزان کافی از این عنصر را فراهم کرد و برای گاوهای خشک نیز باید مطلوب ترین و بهینه ترین سطح از کلسیم و فسفر را تغذیه کرد تا درصد بروز تب شیر کاهش یابد. چرا که گاوهایی که به تب شیر مبتلا می شوند نسبت به گاوهایی که به تب شیر مبتلا نشده اند، در حین زایمان 2 برابر بیشتر به کمک احتیاج دارند و 2.4 برابر بیشتر به عفونت رحمی مبتلا می شوند، پس سعی در کاهش تب شیر، کمک شایانی در به حداکثر رساندن میزان آبستنی می کند.
- سلنیوم: معمولاً فرآورده های کشاورزی دارای کمبود سلنیوم هستند. این امر به خصوص در زمانی که گاوداری به صورت کشت و صنعت باشد، بسیار مشهود است. کمبود سلنیوم یکی از عوامل ایجاد جفت ماندگی است و با خوراندن این ماده غذایی به همراه ویتامین E می توان از بروز این عارضه جلوگیری کرد. تغذیه 1mg سلنیوم به گاوهایی که دچار کمبود سلنیوم هستند، می تواند این عارضه را برطرف کند. کمبود سلنیوم می تواند عامل سقط نیز باشد.
- ید: اثر ید بر غده تیروئید می تواند در تولیدمثل مؤثر باشد. باید مطمئن شد که هر گاو به طور روزانه 15 تا 20 mg ید دریافت کند. مصرف مقدار زیاد می تواند به بروز مشکلاتی از قبیل سقط جنین، کاهش مقاومت در برابر بیماری و عفونت ها منجر شود.
- پتاسیم: بسیاری از تحقیقات نشان داده اند که دریافت مقادیر بالایی از پتاسیم ممکن است در به تعویق افتادن بلوغ، تأخیر تخمک گذاری، تضعیف جسم زرد و عدم فحلی منجر شود.
- مس: کمبود مس به مرگ و میر زودهنگام جنین، کاهش فعالیت تخمدان ها، کاهش فحلی و کاهش درصد آبستنی و افزایش جفت ماندگی و افزایش سخت زایی منجر می شود.
روی: کمبود روی در گاو نر به عدم ساخت اسپرم و در گاو ماده به تأخیر بلوغ جنسی و ناهنجاری های رحمی منجر می شود.
ویتامین های جیره و رابطه آن با روزهای باز گاو شیری
ویتامین های مورد نیاز گاوها از طریق تولید آنها در شکمبه، روده و بافت ها و همچنین از طریق تغذیه خوراک دام تأمین می شود. در زیر به بررسی هر یک از ویتامین ها و تأثیر آنها بر تولیدمثل پرداخته می شود.
ویتامین A: ویتامینی است که در طول آبستنی موجب سلامت بافت ها می گردد. کمبود این ویتامین به تأخیر بلوغ جنسی، سقط، تولد جنین مرده یا ضعیف، جفت ماندگی و عفونت رحمی منجر می شود. مقدار پیشنهادی ویتامین A برای گاوهای شیری 50،000 تا 80،000 واحد بین المللی (IU) است. گاوهایی که علوفه نامرغوب یا حاوی مقدار کمی از ویتامین A دریافت می کنند، باید این ویتامین ها را به صورت مکمل خوراکی یا تزریقی دریافت کنند.
در میان غذاها، علوفه های سبز و تازه منبع خوبی از ویتامین هستند. علوفه سیلو شده یونجه نیز یکی از منابع حاوی بتاکاروتن محسوب می شود. در حالی که علوفه سیلو شده ذرت جزء منابع فقیر بتاکاروتن است. از دیگر مشکلاتی که کمبود بتاکاروتن در گاوها و تلیسه ها می تواند ایجاد کند عبارتند از:
- تأخیر در بازگشت رحم به حالت اولیه بعد از زایمان
- تأخیر در اولین فحلی بعد از زایمان
- تأخیر در تخمک گذاری
- بالا بردن میزان کیست های تخمدانی
- سقط و مرگ جنین در ابتدای آبستنی
همانطور که ملاحظه می شود عوامل فوق همگی موجب افزایش روزهای باز گاو شیری می شوند.
ویتامین D: این ویتامین برای متابولیسم کلسیم و فسفر نیاز است و البته کمبود آن به ندرت در گاوداری های صنعتی مشاهده می شود زیرا دام ها میزان کافی از آن را با تابش خورشید دریافت می کنند. مقدار نیاز حیوان به این ویتامین 10،000 (IU) در روز است.
ویتامین E: هنوز دلیل واضح و قانع کننده بر تأثیر کمبود آن در کاهش بازده تولیدمثلی وجود ندارد و میزان نیاز آن به درستی مشخص نیست.
موازنه صحیح جیره خوراک دام می تواند اطمینان از ارئه خوراک با کیفیت را در ما ایجاد کند، البته در این مورد نباید حساسیت بیش از اندازه داشت. به این معنی که اگر یک میزان از ماده غذایی برای حیوان کافی است، دو برابر آن نه تنها مفید نیست بلکه می تواند مضر باشد.
مشورت دائم با یک متخصص با تجربه نیز می تواند کار ما را تضمین کند و اگر به موارد بالا عمل نشود و تنها در موقع بروز مشکل آن را مد نظر قرار دهیم، کاهش بازده آبستنی و تحلیل رفتن گله ناگزیر خواهد بود.